معنی موی شکافی در لغت نامه دهخدا

موشکافی. صفت و عمل موی شکاف، دقت بسیار. باریک بینی. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به موشکافی و موی شکافتن و موی شکاف شود

معنی موی شکافی - جستجوی لغت در جدول جو

موی شکافی

لغت نامه دهخدا

موی شکافی

فرهنگ لغت هوشیار

موشکافی

دقت بسیار در کاری، در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق

دقت بسیار در کاری، در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، خُرده بینی، خُرده کاری، خُرده شِناسی، خُرده گیری، خُرده دانی، نازُک بینی، نازُک اَندیشی، نُکته سَنجی، نُکته دانی، ژَرف یابی، ژَرف بینی، ژَرف نِگَری، غَوررَسی، مُداقَّه، تَدقیق، تَعَمُّق

فرهنگ فارسی عمید

موی شکافتن

(صَ تَ)

شکافتن موی را از درازا و این مبالغت است در دقت تیراندازی و نیزه زنی:
نه هرکه موی شکافد به تیر جوشن خای
به روز حملۀ جنگاوران بدارد پای.
سعدی (گلستان).
به تیر و سنان موی بشکافتیم
چو دولت نبد روی برتافتیم.
سعدی (بوستان).
، کنایه است از دقت بسیار در کاری ورزیدن. در درک یا حل یا بیان مسأله و نکته ای سخت دقت کردن. ذوق و دقت و باریک بینی بسیار در نکته ای به کار بستن. (از یادداشت مؤلف) :
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست ولی موی شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ذره ای راه نیافت.
(منسوب به ابوعلی سینا).
سخن دانی که بشکافد مثل موی
سخن گویی که بچکاند مثل زر.
فرخی.
پدر آنجا که سخن خواند بشکافد موی
پسر آنجا که سخن گوید بچکاند زر.
فرخی.
گر شکافی به معرفت همه موی
ور زبان تو هست گوهرپاش.
عطار

لغت نامه دهخدا

موشکافی

(شِ)

عمل و صفت موشکاف. (یادداشت مؤلف). و رجوع به موشکاف شود. باریک بینی. (ناظم الاطباء). دقت و تیزهوشی در کارها. (یادداشت مؤلف).
- موشکافی کردن، دقت و هوشیاری بسیار نمودن درکار یا مسأله ای. (از یادداشت مؤلف)

لغت نامه دهخدا

موی شکافی کردن

(صَ کَ دَ)

دقت بسیار ورزیدن در کارها یا مسأله ای. در درک یا حل یابیان نکته و موضوعی سخت دقت و ظرافت به کار بردن

لغت نامه دهخدا